از کلاس قبلی با شادی و خوشحالی میام توی آفیس میشینم. دو دقیقه نگذشته میبینم دو ساعت گذشته و برای من مثل باد گذشته. حالا اگه کلاس الانم تموم نمیشد و سر کلاس بودم واسه دو ساعت گذشتن مو سفید کرده بودم و کالری سوزونده بودم!
برچسب : نویسنده : pendarsara بازدید : 62
برچسب : نویسنده : pendarsara بازدید : 67
هرچی بیشتر میرم جلو بیشتر به این نتیجه می رسم که من برای این رشته ساخته نشدم. خوبم، میفهمم، نمره هام خوبه اما علاقه م نیست. مثلا فردا یک ارائه دارم و کلی تمرین اما نشستم دارم درباره ی "حقوق زنان" میخونم و فکر میکنم. دلم میخواد گره از کاری باز کنم. جایی اثر گذار باشم. که مطمئنم در جایگاه الان و رشته ی فعلیم نخواهم بود.
هپی ویک اٍِِِند تایم...برچسب : نویسنده : pendarsara بازدید : 53
من اینجا بس دلم تنگ است
توی همه ی لحظه هایی که استوریاشو دیدم از وقتی هواپیما پا شد تا رسید تهران خودمو فرض کردم جاش و کلی حسرت به دلم نشست. دلم تنگه...
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۶ساعت 17:19  توسط Elieh |
هپی ویک اٍِِِند تایم...برچسب : نویسنده : pendarsara بازدید : 53
دانش تاریخی ام آرزوست...
همیشه درست در عنفوان شروع یک کتاب تاریخی با دیدن اسم "میرزا فلان خان" و "بهمان السلطان" گیوآپ میکنم. اصلا از بچگی از دیدن این اسما یه حالتی مثل خوف و رجا بهم دست میداد. بنابراین بدانید و آگاه باشید این مشکل مال الان نیست و ریشه در دوران کودکی بنده داره. پس تقصیر من نیست الان نمیتونم حتی یک کتاب تاریخی بخونم.
+ نوشته شده در سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 18:6  توسط Elieh |
هپی ویک اٍِِِند تایم...برچسب : نویسنده : pendarsara بازدید : 47
پ.ن. همه ی این ها در نهایت خونسردی و بدون عذاب وجدان صورت می گیرد!
هپی ویک اٍِِِند تایم...برچسب : اٍِِِند, نویسنده : pendarsara بازدید : 53